دیوان فرخی یزدی: در سروده های فرخی یزدی، روحیه ی مردم گرایی، مبارزه با ستمگری و ستمگران و آزادی خواهی تجلی نظر گیر و تحسین برانگیزی دارد.
در این مورد ادیبان، جامعه شناسان متفق القولند و بر این باورند که او دست به کاری بالاتر و برتر از امکان زده است.
اشعارش از چنان لطافتی برخوردار استکه گویی او به جای شاعری انقلابی بودن، غزل شرایی نازک خیال و باریک اندیش است و در زمره ی شاعرانی شوریده حال و عاشق قرار دارد.
که پاره های دل خود را در قالب کلمات جای می دهد. به همین جهت سخنانش جگرسوز و دگرگون ساز است.
به خصوص برای افرادی که ارادتی کامل به شعر و به طور کلی ادب پارسی دارند. آن چه برای این شاعر آزادمنش، از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار بوده نیک بختی ایرانیان و آبادانی ایران بوده و بس.
درباره ی دیوان فرخی یزدی
مقدمه
فرق عمده ای که فرخی با غزل سرایان و شاعران عاشق مسلک دارد، این است:
آن گروه از شاعران، اگر گاهی به سروده هایشان چاشنی انقلابگری زده اند و تفنناً در چنان حال و هوایی شعری گفته اند، فرخی یزدی گاهی تفننی غزلی عاشقانه گفته است،.غزلی که در چارچوب و محدوده ی افکار تابناکش جایگاهی کوچک دارد. به عبارت دیگر بیشتر سروده هایش در قالب های متعدد و متفاوت شعری، عطر و رایحه ی انقلابی دارد.
برداشت انقلابی فرخی به یک باره در او پدید نیامد. او از زمانی که طفلی ابجد خوان بیش نبود، کمابیش عوامل بدبختی مردم را می شناخت. از این رو در زمانه ای که شاعران و نویسندگان اغلب مطالبی می نوشتند و می سرودند، تا بزم نشینان را به کار آید، او که ذاتاً شاعر و نویسنده بود.
پیش از هر کاری تصمیم گرفت معنای والای آزادی، دانش، اندیشه، حق طلبی و ده ها مسایل دیگر را برای مردم روشن سازد. آنان را برای به سوی زندگی آسوده، رهنمون سازد.
طبع شعر فرخی از همان زمانی که کودکی فقیر بیش نبود و در مدرسه ی مرسلین که مدیریت آن را انگلیسی ها به عهده داشتند، گه گاه شعر می سرود و مقالاتی آتشین مینوشت؛ برای مدیران و مسئولان مدرسه ی مرسلین پختگی نثر و کلام تأثیرگذار فرخی، بسی عجیب می نمود.
آنان تصور می کردند شخصی آگاه از مسایل روزگار، اشعاری می سراید و مقالاتی می نویسد. که دگرگون ساز روان آدمی می باشد.آنها را در اختیار فرخی نوجوان میگذارد، تا با خواندن آن ها جوانان را بشوراند.
بخشی از دیوان فرخی یزدی
زاهدا چند کنی منع قدح نوشی را
که به عالم ندهم عالم مدهوشی را
بایدش سوخت به هر جمع سراپا چون شمع
هر که از دست دهد شیوه خاموشی را
زندگی بی تو مرا ساخت چنان از جان سیر
که طلب می کنم از مرگ هم آغوشی را
آنکه تا دوش جگر گوشه ناپاکی بود
دارد امروز به پاکان سر همدوشی را
وای بر حافظه ما که ز طفلی همگی
کرده از حفظ الفبای فراموشی را
فرخی گر چه گنهکار و خطاپیشه بود
دارد از لطف تو امید خطاپوشی را
****
باور نکنی گر غم دل گفتن ما را
بین از اثر اشک به خون خفتن ما را
صد بار بهار آمد و یکبار ندیدند
مرغان مصیبت زده بشکفتن ما را
در زندگی از بسکه گرانجانی ما دید
حاضر نبود مرگ پذیرفتن ما را
رفت از بر من گرچه رهش با مژه رفتم
ره رفتن او بنگر و ره رفتن ما را
جز فرخی از طبع گهربار ندارد
کس طرز غزل گفتن و در سفتن ما را
کتاب های ادبی نشر آثار برات را با تخفیف بسیار ویژه از نشر ما بخرید
فهرست دیوان فرخی یزدی
- پیش گفتار
- فرخی یزدی و مطبوعات
- وضعیت پوشالی
- راه آزادی و امنیت جامعه
- حکومت جبر و زور و فشار
- توقیف شدن روزنامه ها
- آثار فرخی یزدی از دیدگاه همگان
- غزلیات
- کابینه ی وثوق الدوله
- چکامه ای در سردی هوا
- اشعار متفرقه
- مسمط
- قطعه
- خطاب به تاریخ
- مسمط وطنی
- ذوقافیتین
- مربع ترکیب
- مسمط بهاریه
- قطعه
- چکامه ی وطنی
- مربع ترکیب
- لرد کر زن عصبانی شده است
- اوضاع داخله
- تهران
- تبریز
- شیراز
- کرمان
- یزد
- ملایر
- همدان
- خوانسار
- اصفهان
- قسمتی از قصیده در انتقاد قرارداد وثوق الدوله
- قوم السلطنه
- فتح نامه
- رباعیات
- عدلیه
- مجلس پنجم
- کابینه ی مشیرالدوله
- سردار سپه و رویداد های آن
- کابینه ی نیم بند!
- محشر خر
- راجع به صندوق آرا
- قسمت پنج وقایع اتفاقیه
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.