کتاب سور سوریه با زبانی خاص به گوشههایی از تاریخ مردم سوریه و آنچه داعش بر سر سوریه آورد و نقش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه را بیان می کند. قائمخانی کتاب سعی دارد با سبکی خاص و دلنشین درباره سوریه به ما بیاموزد و نقش سردار دلها در مبارزه با داعش.
علاقهمندان به تاریخ معاصر و تاریخ جهان را به مطالعه این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب سور سوریه
پنجشنبه، دوازده دی، خدمت حاج آقای طاهرزاده بودم. انسان انقلابی یک ترکیب بیروح بود. ایرانش را حس نمی کردم. تشیع او برای من صرفا و حکمت خسروانی و وحیاش، روان نداشت. و نفس واژهها یخ بود.
این بود آنچه مینامیدیمش زندگی، تا صبحگاه جمعه، سیزده دی. جمعه با جیغ و دادی، کلمۀ شهید زنده شد و گرمی داغ سوزاندمان. یکی از حال رفته بود و ریههایش توان نداشت هوا را تو بکشد و بیرون بفرستد. رخ سیمینش خبر از واقعه ای سهمگین میداد.
ِ اشک دیگری قطع نمیشد و ما میدیدیم و لازم نبود دست به دامان جوی روان بشویم تا معنی خیسی گونهها را بیان کنیم. کلمهها زنده شده بودند. من کمرم شکسته بود و رمق ایستادن نداشتم.
پیر و جوان را میدیدم که خمیده راه میروند یا نزدیک است دست به کمر بگیرند. گاه گاهی به گوشم می رسید که کمرمان را شکستند و مثل هوایی که تنفسش بکنم، حسش می کردم.
کتاب سور سوریه با تخفیف ویژه موجود است.
البته گاهی هم کلمات میرمیدند، لگد میزدند، جفتک میپراکندند، زخمی مان میکردند. خب زنده شده بودند و جسدی بیآزار نبودند. تا رفیقی را میدیدیم، کلمهها جلوجلو از نم چشمهایش بیرون میزد. زبانش یک پارچه آتش بود چونان خون سیاوش که کلمات مردۀ عهد کی کاووس را زنده کرد. نه بلکه بیشتر.
چونان خون حسین ابن علی که اسلام مرده را جانی دوباره بخشید، خون حاج قاسم فارسی را زنده کرد. سر بر زانو که هق هق می گریستیم.
کتاب سور سوریه را به همراه تخفیف ویژه خریداری کنید.