کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی گلچین کتابهای موجود در بازار از سردار سلیمانی است و نه همه آنها.
در انتخاب نام اثر نیز از میان نامهای «فرمانده»، «ذوالفقار»، «سردار»، «مالک»، «حاج قاسم»، «سرباز» «ولایت»، «سپه»،«سالار» و «ژنرال» در شبکههای اجتماعی از میان اقشار نظرسنجی صورت گرفت و در نهایت بر اساس آمار به دست آمده نام ژنرال برای کتاب حاضر انتخاب شد.
درباره ی کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی
مقدمه
مقام معظم رهبری فرمودند: «سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید. و خون پاک او به دست شقی ترین آحاد بشر بر روی زمین ریخت.»
اگرچه در زمان حیات حاج قاسم سلیمانی نویسندگان بسیاری سعی مطالبی در مورد ایشان بنویسند، اما سردارِ گریزان از شهرت، هرگز اجازه چاپ کتاب یا ساخت مستند در مورد خود را نمیداد.
پس از شهادت غمبار سردار دلها در فرودگاه بغداد دوست داران اهل قلم بیش از ۴٠ کتاب با محتوای خاطرات گلچین برخی از سخنرانی ها زندگینامه و مصاحبه از ایشان منتشر کردند.
کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی جمع آوری مطالب شاخص چاپ شده در مورد شهید سلیمانی است. در حقیقت برای نگارش این اثر بیش از ۲۰۰۰ صفحه کتاب مطالعه شد. و سخنرانیها و بیانات سردار و خاطرات نزدیکان و همکارانشان گزینش شد.
در گزینش مطالب نه تنها نوشتار مورد پسند مؤلف آمده است، بلکه در چینش مطالب، عقیده و نظر برخی از اهل مطالعه و اهل فن نیز لحاظ شده است.
بخشی از کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی
فاتح کردستان عراق
داعش به دروازههای اربیل رسیده بود و بیم آن میرفت که شهر به زودی اشغال شود. من پس از حمله داعش با آمریکاییها، ترکها ،انگلیس فرانسه و حتی عربستان کمکی تماس گرفتم. همه مقامهای این کشورها در جواب گفتند که فعلاً کمکی نمی توانند بکنند.
فوری با مقامهای ایرانی تماس گرفتم و به آنها صریحاً گفتم که شهر در حال سقوط است. اگر نمیتوانید کمکی کنید. ما شهر را تخلیه کنیم مقام های ایرانی فوری شماره تماس قاسم سلیمانی را به من دادند. و گفتند «حاج قاسم، نماینده تام الاختیار ماست.»
فوری با سلیمانی تماس گرفتم. و اوضاع را دقیق شرح دادم. حاج قاسم به من گفت فردا، بعد از نماز صبح در اربیل هستم. به او گفتم «فردا دیر است. همین حالا بیایید.»
کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم را با تخفیف ویژه خریداری کنید.
حاجی گفت «کاک مسعود فقط امشب شهر را نگه دار.» فردا صبح حاج قاسم در فرودگاه اربیل بود. به استقبالش رفتم. همزمان کمک های تسلیحاتی ایران هم رسید.
قاسم سلیمانی با پنجاه شصت نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود. آنها سریعاً به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند. و در چند ساعت ورق به نفع ما برگشت.
ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم «چطور شد شما که در حال فتح اربیل بودید، یکباره عقب نشستید؟». اسیر داعشی به ما گفت: «نفوذیهای ما در اربیل به ما خبر دادند قاسم سلیمانی در اربیل است. روحیه افراد ما به هم ریخت و…
فهرست کتاب
- مقدمه ی ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی
- سامرا در حال سقوط
- شبیه سردار سلیمانی هستی
- فاتح کردستان عراق
- واقعا خودش است؟
- در محاصره ۳۶۰ درجه
- کارگری در هتل
- خودروی انتحاری
- مثل پدر
- احضاریه دادگاه
- بازداشت حاج قاسم
- میوه رسید باید چید
- ۱:۲۰ دقیقه بامداد
- گزاش شب ترور
- خبر صحت داشت
- حماسه تشییع
- حریف تو من هستم!
- پایان داعش
- بروید آزادش کنید
- مرگ اختیاری
- اما حیف
- نمی خواهم کتابی راجع به من چاپ شود
- گروگان گیری
- مامور اف بی آی
- سلفی در هواپیما
- چرا لیوان را پرت نکردی در صورتش
- یکی از دلایلی که وارد سوریه شدیم
- اسلحه جدید
- اتاق عملیات ضاحیه
- سازمان دهی ارتش عراق
- تبادل اسلحه
- کسی نمی تواند با او بجنگد
- بسیجی جهانی
- دیگر خانی نخواهد بود
- سازندگی
- شخصیتی تکرار نشدنی
- اوباما گول خورد
- ریاست جمهوری حاج قاسم
- نماز در کاخ کرملین
- دیدار با پوتین
- برجام، رابطه با آمریکا
- ادامه داخل کتاب کتاب ژنرال خاطرات سردار حاج قاسم…
پیشنهاد کتاب های دیگر:
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.