بیشعوری دیگر کافی است کتابی در جهت خودشناسی و اصلاح عادت های رفتاری مخرب در افراد طراحی شد. این کتاب با بیان خطرناک ترین بیماری بشر یعنی بیشعوری قصد راهنمایی افراد جهت شناخت عادت های رفتاری مخرب دارد.
درباره ی کتاب بیشعوری دیگر کافی است
مقدمه کتاب
من کتاب بیشعوری تا کی را ننوشته ام تا ماجرای بیشعوری خود را با شما در میان بگذارم. قصدم از موضوع بی شعوری این بوده است برای افرادی روشهای متفاوت بسیاری از بی شعورها را درمان کرده ام بی آن که با مشکلی مواجه شوند.
یک بی شعور بیش از هر چیز نیازمند اراده ای قوی است و تصمیمی قاطع. کافی است که او تصمیم بگیرد. دیگر بی شعور نباشد. صدالبته چنین کاری آسان نیست. و او برای نتیجه مطلوب باید یک پزشک حاذق در جوار خود داشته باشد. درمانگری که بتواند به خوبی او را راهنمایی کند.
خالی از لطف نیست به داستانی که دوستم کالویم استابز برایم تعریف کردهاست توجه کنید. داستانی که کالویم برایم گفت بدین قرار است:
داستان
زن جوانی برای پی بردن به مفهوم زندگی و سعادت. به سیر و سیاحت می پردازد و به اقصی نقاط جهان میرود تا این که گذرش به کوه هیمالیا می افتد، در آن جا، مردی را میبیند که ساکت و آرام در نزدیکی غاری نشسته است.
آن زن میپندارد مرد غارنشین مرتاضی است که بیشتر اوقاتش به مراقبه میگذرد. زن به نزدش می رود و سئوال میکند:
آیا میتوانی نیک بختی را به من بنمایانی؟ مرد غارنشین، این پرسش را بی جواب میگذارد. زن بر روی زمین می نشیند. و حالات آن مرد را تقلید میکند و هنگام غروب از او می پرسد: آیا به دوستی مراقبه را انجام دادم؟ ولی باز پاسخی نمیشنود.
زن که می پنداشت مرد غارنشین، یک مرتاض واقعی است هر روز صبح زود به نزد مرد می رود و یه مراقیه می پردازد و هنگام غروب خورشید، عقیده ی مرد مرتاض را جویا می شود. اما باز پاسخی دریافت نمیکند.
کتاب بیشعوری تا کی با تخفیف ویژه می باشد.
شش ماه بعد:
آن زن مدت شش ماه چنین برنامه ای را اجرا میکند. عاقبت خسته می شود. و از سکوت مرد غارنشین به جان می آید. و آخرین روز حضورش در آن مکان به مرد غارنشین پرخاش میکند و میگوید:
من شش ماه تمام است که به این جا می آیم به امید آن که تو مسیر نیک بختی را به من بنمایی. اما تو مرتاضی خود خواه هستی. نه حرفی بر زبان می آوری و نه عکس العملی نشان میدهی.
زن پس از ابراز چنین سخنانی، به راه می افتد، ولی هنوز گام اول او به گام دوم نپیوسته بود که مرد غارنشین به حرف در می آید:
من مرتاض نیستم اگر تو مرا مرتاض انگاشته ای سخت در اشتباه بوده ای.
زن که به اوج خشم رسیده بود. با فریاد می پرسد:
اگر مرتاض نیستی، شش ماه تمام در این مکان چه میکنی؟
مرد غارنشین پاسخ میدهد من مبتلا به جذام هستم و در واقع به این جا تبعید شده ام. تا سلامت دیگر مردمان به خطر نیفتد.
کوتاه سخن، فرفی نمیکند اگر خودتان بیشعور باشید یا با چنین افرادی سروکار داشته باشید. بر این باورم که کتاب بیشعوری تا کی می تواند راهنمایی های لازم را در اختیارتان قرار دهد. و شما را به سوی سلامت جسمانی و روانی رهنمون کند.
پایان مقدمه ی کتاب بیشعوری تا کی.
بخشی از کتاب بیشعوری دیگر کافی است:
بیش از هر چیز بی شعورها نیاز دارند که اعمالشان توسط افراد عاقل و با تجربه رسیدگی شود. آنان شدیداً به مراقبت دیگران محتاجند. به همین سبب به دیگران وابسته اند. و برایشان فرقی نمیکند اشخاصی که به آنان خدمت میکنند، در چه مقام و مرتبه ای هستند.
مادر یا خویشاوندانشاناند یا افراد غریبه. برای شان کفایت میکند دریابند که عده ای دلسوزانه به آنها خدمت میکنند. فی المثل افراد تجارت پیشه بیشترشان معتقدند به آن جهت متولد شده اند که از دیگران کار بکشند. و اشتباهات خود را گردن آنان بیاندازند.
یا کارمندان ارشد میکوشند یکی دو تن را اجیر کنند تا کارها را از پیش ببرند. و آنها اجبار نداشته باشند به فعالیت تن بدهند. آنان بر این باورند مردم زاده شدهاند تا خواسته های شان را برآورند.
همه باید به آنان فکر کنند. نه به خودشان و کار و زندگی شان. توقع بیجایی که دارند این است. بیشعورها انتظار دارند دیگران امیال و خواسته های آنان را درک کنند…
کتاب بیشعوری دیگر کافی است نوشته ی خاویر کرمنت ( چگونه در زندگی با افراد بیشعور کنار بیایم) با تخفیف ویژه، کتابی از نشر آثار برات.
فهرست کتاب:
- قسمت اول: چه افرادی بیشعورند.
- دوم: چند نوع بی شعوری داریم؟
- سوم: جامعه ی بیشعوری
- چهارم: زیستن با بیشعورها
- پنجم: رهایی و خلاصی از بی شعوری
پیشنهاد کتاب های دیگر
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.