کتاب مثل خون در رگ های من عاشقانه ای بی نظیر و پرطرفدار از احمد شاملو خطاب به آیدا.
درباره ی کتاب مثل خون در رگ های من :
سخن ناشر
مثل خون در رگ های من : باید زمان زیادی می گذشت تا خانم آیدا می پذیرفت این نامه ها ( در کتاب مثل خون در رگ های من ) را علاقه مندان احمد شاملو نیز بخوانند
و شاید اگر نبود درخواست چندین باره ی من و یاری مؤثر سولماز سپهری این نامه ها هرگز رونمایی نمی شد.
اگر این نامه ها بتوانند به جوانان مان بگویند که می توان زندگی مشترکی را که با عشق آغاز شده –
بر خلاف نظر برخی که معتقدند عشق با ازدواج رنگ می بازد – با عشق ادامه داد و با عشق به پایان برد، آن گونه که شاملوی عزیز و آیدای گرامی بودند،
– و بانو آیدا هم چنان هست – می توان نتیجه گرفت انتشار آنها کار درستی بوده است؟
شاملو این دلبستگی را در راستای اندیشه های متعالی که در سر دارد میداند آن چنان که خود در یکی از این نامه ها می گوید:
… تو طلوع کردی و عشق باز آمد، شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بال زنان بازگشت، تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. من با توام، و آینه های خالی از تصویرهای مهر و امید سرشار می شوند.»
بخشی از کتاب مثل خون در رگ های من :
آیدای من!
بگذار قبلا برایت بگویم که من، با نوشتن این نامه ها، کوششم متوجه این نکته است که وسیله یی برای بهتر شناختن یکدیگر به دست داده باشم.
زیرا متأسفانه نمی توانیم ساعات زیادی را در کنار یکدیگر بگذرانیم.
و جای نهایت تأسف است که ساعات کوتاه دیدار مان هم فقط به دو چیز صرف می شود:
– کوشش من برای به حرف آوردن تو؛ و اصرار تو، و پافشاری تو، و سعی تو، برای این که ساکت بمانی و چیزی نگویی!
در ساعات کوتاه و اغلب رسمی و ناراحتی که می توانم تو را ببینم، تمام وقت صرف این می شود که تو را وادار به حرف زدن کنم.
اما جای نهایت تأسف است که از این کوشش نتیجه یی نمی گیرم؛
زیرا تازه اگر چیزی بگویی، به جز «شاید» او «نمی دانم» و «ممکنه» و کلماتی نظیر اینها حرفی بزنی، باز هم از دایره ی جملات کوتاه دو پهلو و مبهم و تاریک پا بیرون نمی گذاری؛
آیدا، تپش های قلبم (مثل خون در رگ های من) !
به خلق خدا جواب بده.
جوابشان را بده. به من می گویند چه شده است که دیگر شعر نمی نویسم، چه شده است که دیگر برای شان شعر نمی خوانم،
چه شده است که دیگر صدای مرا نمی شنوند؟ اجواب شان را بده.
بهشان بگو که احمد تو بیش از همیشه ابه «شعر» می اندیشد، بیش از همیشه «شعر» می نویسد و بیش از همیشه «شاعرانه» زندگی می کند…
منتها این را هم به شان بگو – این «شعر»ها یک موضوع بیشتر ندارد
دوست داشتن آید!» . این را به شان بگو. بگو که تو هر تپش قلب من هستی.
دوست داشتن تو همه ی کار و زندگی من شده است.
بگو که جز تو به هیچ چیز فکر نمی کنم… آیدا جان! اینها همه را به شان بگو.
اگر موضوع بر سر «شاعر بودن» است؛ به آنها بگو که من بزرگ ترین شاعر عالمم.
نه به خاطر هیچ کدام از شعرها که تا به امروز نوشته ام…
فهرست کتاب مثل خون در رگ های من :
آیدای عزیز من -۷ خرداد۱۳۴۱
خوب من!- ۹ یا ۱۰ خرداد ۱۳۴۱
آیدای من !-خرداد ۱۳۴۱
خوب خوشگل من!-خرداد ۱۳۴۱
عشق و شعر و امید…-۱تیر ۱۳۴۱
شبانه-شهریور۱۳۴۱
تپش های قلبم!-۲۹شهزیور۱۳۴۱
شک نداشته باش…۲۳ آذر ۱۳۴۱
آیدا ، امید و زندگی من ! ۲ دی ۱۳۴۱
احمد خوب خودم.-۴ دی ۱۳۴۱
آیدای خوب ، آیدای مهربان ،…۸ دی ۱۳۴۱
خانم آیدا ( فریدون ایلبیگی ) -۱۶ دی ۱۳۴۱
آیدا ، خدا و مذهب من ! – ۱۶ تیر ۱۳۴۲
آیدای نازنین خوب خودم – ۲۹ شهریور ۱۳۴۲
آیدای خوشگلم !…-۲۷-۲۸ مهر ۱۳۴۲
همزاد من ! -۳۰ آبان ۱۳۴۲
آیدا باقی عمرم! – ۶ آذر ۱۳۴۲
آیدا ، نازنین ترین چیز من…-۱ دی ۱۳۴۲
امید و عشق و سرنوشتم – ۳ دی ۱۳۴۲
تپش های قلب من ، …۵ دی ۱۳۴۲
عزیزم- ۲۰ دی ۱۳۴۲
آیدا در آینه – ۲۰ بهمن ۱۳۴۲
آییشک خوب نازنیم ! ۲۳ شهریور ۱۳۴۳
آیدای نازنین و گرامی من ! – ۱۶ بهمن ۱۳۴۵
صالح پور گرامی-۱۶ بهمن ۱۳۴۵
مامیشکای خودم-۶ شهریور ۱۳۴۷
نازنین! آییشک خودم!-۶ خرداد ۱۳۴۹
نازنینم . سلام …( کارت ) – ۲ فروردین ۱۳۵۴
آییشکای خوب…(کارت) ۱۹ فروردین ۱۳۵۴
هجرانی- فروردین ۱۳۵۴
این کتاب ( مثل خون در رگ های من ) را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
صالحی –
خذعبلات و دروغهای شاملو برای خر کردن آیدا و خوردن اموال آیدا…