خوشبختی هزار رنگ دارد : اثری از تیتوس مولر
از اینکه زندگی مثل برق و باد از ما سبقت میگیرد، در رنجیم. کار میکنیم، میخوابیم، غذا میخوریم، کار میکنیم، میخوابیم، غذا میخوریم، کار میکنیم، میخوابیم، غذا میخوریم.
دوست داریم صبحها صدای چهچه زدن توکاها را بشنویم. دوست داریم مورچهای را ببینیم که باری را بر دوش میکشد.
میخواهیم وزش باد را احساس کنیم. فقط چه حیف که سرعت زندگی کورمان کرده است. تیتوس مولر به ما سرچشمهی نیرو را نشان میدهد، چیزی که فقط تعداد اندکی با آن آشنا هستند، با وجودی که همواره در دسترس است.
خوب است اگر آدم در تلاطم زندگی وقت بگذارد، وقت برای دیدن و درک چیزهای کوچک و نامرئی.
نویسنده به ما نشان میدهد که چگونه گنجهای از دسترفته را دوباره کشف کنیم، هنر صبور بودن را به ما یادآوری میکند، هنر نگران نشدن، هنر پیدا کردن آرامش، هنر خشنود بودن…
بخشی از کتاب خوشبختی هزار رنگ دارد:
من زمانی شادتر زندگی میکنم که خسته و کوفته بودنم را بپذیرم پس خوب است یک روز تن آسایی کنم، کتاب بخوانم و فیلم تماشا کنم. یا به یک سفر کوتاه بروم: همین تازگیها، آخر هفته را در آلپ سپری کردم.
شاهد که چگونه گوسالهها روی چمنزار میجهیدند و گاوها داخل گداری شلپ شلپکنان حرکت میکردند.
قشنگترین بخش کار ایستادن تا زانو در آب زلال دریاچهی کوهستانی و تماشای یک گروه ماهی آب شیرین بود که پاهایم را گاز میزدند. و من میخندیدم چون دهانشان غلغلکم میداد.
وقتی دوباره به خانه برگشتم چنان خستگی از تنم بیرون رفته بود با کمالمیل دوباره پشت میز تحریر نشستم و با علاقه و رضایت قلبی کارم را شروع کردم.
طبیعتاً باعث عصبانیت است که دارم پیر میشوم. من از زندگی لذت میبرم و هر کاری از دستم بر میآید انجام میدهم تا آن را طولانیتر کنم.
البته باعث شرمندگی است که برای رسیدن به مقصود به جای پیروی از راهحل های عاقلانهتری همچون ورزش کردن، هوای تازه خوردن و تغذیه سالم برایم کلک زدنهای پوچ آسان تر است.
ولی در نهایت مجبورم بپذیرم که دست من نیست.
من قادر نیستم جلوی روند پیر شدن را بگیرم و مخصوصاً نمیتوانم از خودم در مقابل بیماریها محافظت کنم ولی وقتی از شدت سرما خوردگیام کاسته میشود، میتوانم احساس کنم که چگونه نیرو به بدنم برمیگردد، و میتوانم خوشحال باشم از اینکه زنده و سالم هستم.
میتوانم از لحظهای لذت ببرم که چراغ های سینما خاموش میشوند و با اشتیاق تمام منتظر شروع فیلم هستم. یا وقتی آشپزخانه را گرم میکنم و مرتباً در بخاری را باز میکنم تا از تماشای سوختن چوبها لذت ببرم.
بعد من و لنا سر میز آشپزخانه مینشینیم و با لذت به صدای گوشنواز ترقتوروق هیزمها گوش میدهیم.
فهرست کتاب خوشبختی هزار رنگ دارد:
- کمالگرایی در زندگی روزمره
- پابرهنه زیر باران
- دنیایم ارگانیک میشود
- از ماسائیها آموختن
- هنر صبور بودن
- اکراس کچل شمالی
- یک روز تمام تنآسایی کردن
- هنر نگران نشدن
- شکل دادن به زندگی
- تبادل نگاه با یک ملخ سبز
- اگر نگران نباشم و به خودم سخت نگیرم، میتوانم پرواز کنم
- زندگی به مثابه مسابقهی دو
- اهداف را آگاهانه انتخاب کردن
- خشنود بودن با کم
- اعتماد
- قسمت کردن مثل یک پادشاه خوب
- هنر تجربه کردن یک لحظه
- هنر پیدا کردن آرامش در ایام فراغت
- خشنود بودن
- شب رفیقم است
- مثل ونگوگ تمرین کردن
- شجاعت
کتاب خوشبختی هزار رنگ دارد را به همراه تخفیف ویژه از انتشارات آثار برات خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.