کتاب شیدا در تجلیل سید عبدالکریم کشمیری می باشد. عارف کشمیری در نجف زندگی میکرد و نجف را روح و ریحان و بهشت و وادی السلام می خواند.
درباره ی کتاب شیدا در تجلیل سید عبدالکریم کشمیری
مقدمه
و خدا دوست دارد همه قاضی شوند. دوست دارد همه انصاری همدانی شوند. دوست دارد همه مثل آیت الله کشمیری باشند. دوست دارد ما هم مثل آنها باشیم.
تو هم دوست داری دلت همیشه بیتاب او باشد. تو هم دوست داری طعم عشق را بچشی. مانند آیت الله کشمیری که میگویند مخمور جام عشق و یاد و نام معشوق بود. و این در چهره اش نمایان بود.
به خاطر همین است که این قدر این در و آن در میزنی. به خاطر همین است که به هر بزرگی مشتاقی که ببینی او چگونه راه رفت و به معشوق تو رسید.
آری، او تو را میخواهد و تو او را
اما اگر میخواهی به آرزویت برسی، تنها در آرزو خلاصه نشو. تنها به ورق زدن این کتابها و مطالعه آنها عمر خود را سپری نکن.
رسیدن و بودن فرق میکند. و اگر میخواهی بدانی که چه باید بکنی تاتو نیز مانند این بزرگان شوی این سخن آیت الله کشمیری و تمامی این بزرگان
است. و اساس زندگیشان هم بر آن استوار است.
میگویند:
کافی است یک قدم برداری و همه چیز در همین یک قدم خلاصه میشود. پس اگر این قدم را برداشتی قدم بعدی در بهشت و مجاور حق خواهی بود.
بخشی از کتاب شیدا در تجلیل سید عبدالکریم کشمیری
۱- قلب ذاکر
این احوال مرد الهی و عارف ربانی آیتالله کشمیری است. او که قلبش تنها به یاد محبوب میتپد. این عندلیب والـه، لذت و آرامشی بی نهایت را در لحظات خلوت و انس با محبوب یافته که لوح سینه را از غیر او پاک کرد و وجودش از نام و یاد محبوب پر شد.
سید محمود کشمیری میگوید:
«ما ما نمیدانیم او چه میگفت. فقط میدانیم بیست و چهار ساعت در حال ذکر بود. حتی در حال حرکت و زبانشان از صبح تا شب به ذکر الهی مترنم بود.
فاصله ی خانه ما تا صحن حضرت امیر خیلی زیاد بود. حدود سه تا چهار کیلومتر و او این مسیر را هر روز چهار بار پیاده رفت و آمد میکرد و…
پیشنهاد کتاب های دیگر:
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.