کتاب پایان فصل سرد فروغ فرخ زاد نقد تفسیری ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد آخرین سروده ی فروغ فرخزاد است. این کتاب پژوهشی از خانم شیرین عزیزی مقدم درباره ی زندگینامهی فروغ فرخزاد است.
نقد تفسیری شیوه ای است است در نقد ادبی که توسط رولان بارت، منتقد و فیلسوف شهیر فرانسوی، بنیان گذاری شد.
بارت معتقد بود که هر شعر به تعداد مخاطبانش می تواند معنا داشته باشد. از این رو هر شعری می تواند حاوی معناهای متفاوتی به تعداد مخاطبانش باشد.
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، منظومه ای روایی و کاملا پیچیده که شاعر در آن با طرح خاطرات غیرارادی ای که در این کتاب، «تداعی» نامیده می شود، به مرور به زندگی خود می پدازد.
این خاطرات به واسطه ی تشابه با موقعیتی که شاعر در آن قرار دارد، در شعر حضور می یابند و تداعی می شوند.
درباره ی کتاب پایان فصل سرد فروغ فرخ زاد
درآمدی بر کتاب
کریس مارکر سینماگر فرانسوی درباره ی فروغ می گوید:
او به اندازه ی همه ی آن ها که حرفه شان ناامیدی است، جنبه ی وحشتناک جهان را می شناخت. به اندازه ی همه ی آن ها که حرفه شان دادجویی است، ضرورت مبارزه را احساس می کرد. او هیچ گاه به آواز ژرف خود، خیانت نکرد.
تصمیم نداشتم این پژوهش را با چنین نقل قولی آغاز کنم. اما فکر کردم که این عبارت ها، چکیده ی تمام آن چیزی است ، که من از شعر و شخصیت فروغ، تا کنون دریافتم.
من نیز در بسیاری از اشعار او، فروغ اندوهگین را ملاقات کردم. ولی در یک نگاه کلی، هیچگاه او را نا امید نیافتم.
می دانیم که کارکرد اصلی زبان ایجاد ارتباط است. نقش ادبی زبان، کارکرد ثانویه آن است. برای آن که زبان محاوره به زبانی سخته و سنجیده و زیبا بدل شود باید مراحی بگذراند.
(پایان فصل سرد فروغ فرخ زاد آخرین سروده ی فاخر این شاعر که این کتاب به آن می پردازد.)
در آثار نویسندگان و شاعران بزرگ زبان ابتدا، به مثابه ی ابزار آفرینش اثر ادبی به کار گرفته می شود. اما بعد زبان نه ابزار، بلکه به موضوع و هدف اصلی آفریده ی ادبی تبدیل می شود.
این که هر شعری، به تعدا مخاطبانش می تواند معنا داشته باشد، درست ترین کلام است.
زبان فروغ:
زبان فروغ زبانی ساده و گفتاری است. فروغ در اسلوب زبان، پیرو سعدی است. کلمات و افعال و عبارت ساده و نزدیک به گفتار امروز، ویژگی شعر او است.
اگر بندها و سطرهای شعر فروغ را به اجزای کوچک تر تقطیع کنیم، خواهیم دید که او در زبان از چه گزاره های ساده و روانی بهره برده است.
شعر فرخزاد، شعری کاملا حسی، عاطفی و انسانی است. تجربه ی زیسته ی هر انسانی، می تواند او را در هم ذات پنداری با شاعر، یاری کند. اما فروغ، از یک شگرد خاص برای ارتباط با مخاطب نیز بهره می برد.
او در لا به لای تصاویر شعری، عبارت ها و گزاره های کوتاه خبری ای را می گنجاند که هر مخاطبی، با هر سنی، احتمالا یک بار در زندگی آن را تجربه می کند. عبارت هایی ساده و عامه فهم. برای مثال کسی که یک بار تجربه ی تنهایی و سرمای روح را حسن کند با شعر:
من سردم ست!
من سردم است!
و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد!
هم ذات پنداری و در احساس شعری او شریک می شود.
بخشی از کتاب پایان فصل سرد فروغ فرخ زاد
و این منم
زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و یاس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دست های سیمانی!
دشوارترین مرحله نگارش هر متنی، سطر آغازین آن است. و این امر برای فروغ ظاهرا آنچنان دشوار بود که منظومه ی شعری اش را با «و» عطف آغاز کرد.
پرسش همیشگی هر دانشجوی زبان و ادب فارسی، در هنگام قرائت هر متن ادبی باید این باشد که «چرا شاعر این واژه را آورده است. و چرا از فلان واژه، استفاده نکرده است.» واژه ها در هر متن ادبی ابزار آفرینش هنری هستند.
انتخاب قالب منظومه نیز، به شاعر امکان روایت بدون محدودیت را می دهد. از این رو است که برای داستان سرایی مناسب است. و در دوره ی خاص، توسط شاعران هم زمانه ی فروغ، نظیر سیاوش کسرایی نیز، برای سرودن منظومه «آرش کمانگیر» به کار گرفته شد. پرسش مقدر است:
-آیا فروغ داستانی برای روایت دارد؟
پاسخ:
-«آری» است.
فهرست کتاب پایان فصل سرد فروغ فرخ زاد
- درآمد
- ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
- بعد از تو
- پنجره
- دلم برای باغچه می سوزد
- کسی که مثل هیچکس نیست!
- تنها صداست که می ماند
- پرنده مردنی است
- تولدی دیگر
- به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد!
- فتح باغ
- به باغ همسفران
- بررسی دو شعر
- آرایه ی مناظره
- وهم سبز
- دیدار در شب
- در غروبی ابدی
- هدیه
- تنهایی ماه
- روی خاک
- منابع
پیشنهاد کتاب های دیگر:
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.