خالکوب آشویتس اثر هدر موریس:
درباره ی کتاب خالکوب آشویتس :
کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس، داستانی عاشقانه از ماندن لالی و گیتا به پای عشقشان در دورانی پر از غم و ترس است. این اثر داستان زندگی لالی سوکولوف، یکی از هزاران زندانی در اردوگاه آشویتس را در بحبوحه جنگ جهانی دوم روایت می کند. او شماره ی زندانی های جدید به اردوگاه اجباری را روی دست آنها خال کوبی می کرد.
هدر موریس این رمان را (خالکوب آشویتس اثر هدر موریس ) در سال ۲۰۰۳ از روی خاطرات مردی زجرکشیده از مدتها زندگی در اردوگاه مرگبار آشویتس نوشت. او این خاطرات را ابتدا به صورت فیلمنامه نوشت . این فیلمنامه در مسابقات بینالمللی رتبهٔ بالایی آورد، اما بعد آن را به رمان تغییر داد.
تقدیر های کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس:
من شماره او را بر روی دست چپش خالکوبی کردم و او شماره خود را بر روی قلبم خالکوبی کرد.
(لیل سوکولوف ؛ در یک مصاحبه با هدر موریس)
عاشقانه ای برای خالکوب آشویتس “خارق العاده ها……
کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس را بدون استثنا به همگان توصیه میکنم؛ چه کسانی که صدها داستان هولوکاست را مطالعه کرده اند یا خیر.
(گریم سیمسیون؛ مولف کتاب پرفروش پروژه رزی)
“تاکنون از جانب بنیان شواه مصاحبه های زیادی با بازماندگان هولوکاست انجام دادم و تاکنون داستان های تکان دهنده متعددی را شنیدم؛
اما هرگز کتاب خالکوب آشویتس را فراموش نخواهم کرد چون یک داستان خارق العاده جذاب از عشق است که حتی در دوران سخت غیر قابل تصور نیز دوام می آورد.
این کتاب را بخوانید، آن را به دیگران توصیه کنید و به خاطر بسپارید.” جنا بلوم؛ مولف کتاب های پر فروش چه کسی ما را نجات داد و خانواده گمشده
یک داستان عاشقانه و عاری از خودخواهی تکان دهنده و تاثیرگذار”
(تفسیرهای ادبی تایمز (بریتانیا))
بخش هایی از خالکوب آشویتس اثر هدر موریس:
لیل سعی می کرد بالا را نگاه نکند.
دستش را دراز کرد تا تکه کاغذی را که به او داده اند، بگیرد. باید پنج عدد را روی بازوی دختری که کاغذ را نگه داشته بود خال کوبی می کرد.
عددی از قبل روی بازوی دختر مانده بود که حالا کمرنگ تر شده بود.
سوزن را به دست چپ دختر فروکرد و سعی کرد آرام و آهسته عدد سه را بنویسد.
خون بیرون زد؛ اما سوزن باید بازهم فرو می رفت و لیل باید دوباره جای همان عدد را خال کوبی می کرد.
دختر باوجود درد زیادی که لیل به او تحمیل می کرد، خم به ابرو نمی آورد. به آنها هشدار داده شده بود که: لام تا کام چیزی نگویید، کاری نکنید.
لیل خون را پاک کرد و جوهر سبز رنگ را روی زخم مالید.
پپان آهسته گفت: «بجنب!»
لیل داشت زیادی لفتش میداد.
خال کوبی بازوی مردها به کل فرق می کرد؛ خراب کردن بدن دختران جوان وحشتناک بود.
لیل زیر چشمی بالا را نگاه کرد. چشمش به مردی افتاد که پالتوی سفید به تن داشت .
او به دخترهایی که به صف شده بودند نزدیک میشد…
آوریل ۱۹۴۲ (خالکوب آشویتس اثر هدر موریس)
لیل با سری بالا، خاموش و ساکت، بالا و پایین می پرید و در دشت به پیش می رفت.
از نظر لیل بیست و پنج ساله آشنا شدن با مردی که کنارش نشسته بود و گاه و بیگاه سرش روی شانه ی او می افتاد و خوابش می برد
و البته لیل هم سرش را کنار نمیزد – بی فایده بود.
این مرد هم یکی از چندین و چند مرد جوانی بود که به زور در واگن های باری ای چپانده شده بودند که مخصوص حمل دام بود.
به هیچ کدامشان نگفته بودند که راهی کجا هستند. لیل لباس های همیشگی اش تنش بود:
یک دست کت و شلوار اتوکشیده، یک پیراهن سفید تمیز، کراوات. همیشه جوری لباس می پوشید که نظرها را به خودش جلب می کرد.
سعی کرد بفهمد که طول و عرض جایی که در آن حبس شده چه قدر است.
عرض واگن به سه متر نمی رسید. ته واگن را نمیدید تا طولش را هم تخمین بزند و تلاش کرد تعداد کسانی را که با او هم سفر بودند
بشمرد اما آن قدر که توی واگن تکان تکان می خورد که آخر سر دست از شمردن برداشت. از تعداد واگن ها بی خبر بود…
کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
این کتاب به علاقه مندان به داستان های عاشقانه ، سیاسی و تاریخی پیشنهاد می شود.
کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.